نماهنگ «فانوس شب»

نماهنگ «فانوس شب» با اجرای گروه سرود نسیم رحمت تهران

شاعر: روح الله عیوضی

تهیه شده در مأوا

متن شعر:

سیاهی کرده این زمون
به تن هر پیر و جوون
می زنه به سینه زمین
نوحه می خونه آسمون

مثل فانوس در شبه
خون رگ های مکتبه
یاد غم های کربلا
تازه می شه هر مرتبه

با دعات آقا جون
یه زائر کربلا می شم
تا می گم حسین
از بدی ها جدا می شم
وقتی با تو ام
با خدا می شم

من خادم تو
تویی آقا نعم الامیرم
از نور توام
زیر بار ظلمت نمیرم
پای علمت
حاجت می گیرم

تا به پات افتادم حسین
مثل حر آزادم حسین
آقا درس دین تو رو
داده روضه یادم حسین
تویی که دادی غیرتم
زیر سایه ات در عزتم
تا نگام بارونی می شه
منم و مهر تربتم

با دعات آقا جون
یه زائر کربلا می شم
تا می گم حسین
از بدی ها جدا می شم
وقتی با تو ام
با خدا می شم

من خادم تو
تویی آقا نعم الامیرم
از نور توام
زیر بار ظلمت نمیرم
پای علمت
حاجت می گیرم

نمیره از دل ماتمت
شیرینه اشکای غمت
آخه زلف دل این شبا
گره خورده با پرچمت
می رسه هرجا خیر تو
دورم از راه غیر تو
با دعای زهرا می یام
پابه پای زهیر تو

با دعات آقا جون
یه زائر کربلا می شم
تا می گم حسین
از بدی ها جدا می شم
وقتی با تو ام
با خدا می شم

من خادم تو
تویی آقا نعم الامیرم
از نور توام
زیر بار ظلمت نمیرم
پای علمت
حاجت می گیرم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 − چهار =